آسمون دلدادگی | ||
|
اینجا کسی هست؛که هرشب، شبهاش پر از بغضه دیگه خسته شدم از اینکه آدما برای زندگی انگار، تموم صبرش رو به من بخشیده!! هر چی من صبوری میکنم اون با بی صبری تموم هول میزنه برای ضربه بعد ...! یه کم خستگی در کن ، لعنتی... خیالت راحت!!.. خستگی من به این زودی ها در نمیاد..... این روزا خیلی دلم برات تنگ میشه مثه همیشه... منم که پرم از هجوم نبودنهات... بیا قرار بذاریم که . . . هیچ وقت با هم قرار ی نداشته باشیم ! بذار همیشه اتفاق بیافته ! این طوری بهتره که من هر لحظه منتظر اتفاق باشم ! نشونی "تو" فقط بغضِ همه ی نبودنهاست و یه دلِ سیر گریه کردنِ ابرا... و دستخطی ساده٬ پریده رنگ از نامه ای که هیچوقت به مقصد نرسید. راستی نشونی "تو" کجاست؟! چندوقته که خشكم....مثه آفتاب زمستونيِ کویر..... دلتنگم برای زمزمه هاي عاشقانه ي "تو"... برای داشتنش با قسمتت میجنگم، پس خط و نشون جهنمت رو به رخم نکش... که جهنم تر ازنبودنش ،سراغ ندارم... یاحق |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |