آسمون دلدادگی | ||
|
امروز یه حال وهوای خاصی دارم...
دلم لک زده برای یه سفر....
برای دیدن منظره های قشنگ وچشم اندازهای چشم نواز....
دلم لک زده برای آرامش ونشاطی که مسافرت بهم میده...
برای عکس گرفتن از چیزای جالبی که میبینم......
اما دلم نمیخوادبه هیچ نقطه ای از کره ی زمین یا کره ی ماه یا سیاره ی مریخ باشه.....
دلم یه سفر چندروزه ی دونفره میخواد...من باشم ونو...
باهم قدم بزنیم....باهم خلوت کنیم....حرف بزنیم....
گریه کنیم ویا بخندیم...
تصمیم بگیریم....
بهم اعتماد کنیم....
باهم دعوا کنیم....
سروکله بزنیم....
بعدش باهم صلح کنیم....
به نتیجه برسیم....
دلم برای باهم بودن هامون تنگ شده...
دلم برای نفسهات ....
گرمی نگاهت ....
مهربونی صدات تنگ شده......
خدا کنه برای امشب ...
بلیط شهر آرزوها و رویاهارو از دست ندیم ...
وبرنامه ی سفرمون جوربشه....."آمین"
نظرات شما عزیزان:
هیچ کس بیشتر از خودت نگران خودت نمی تواند باشد. و بیشتر از خودت نمی تواند به خودت کمک کند.پس خودت را بیشتر از هر چیزی و هر کسی دوست بدار.پاسخ:سلام رها جان
ممنون از حضورگرمت....پرستار مهربان من!
آرام باش و گوش فرا ده همچون هميشه...........یاحق
این منم پنهانترین افسانه شبهای تو
آنکه در مهتاب باران شوق پیدایی نداشت خواستم تا حرف خود را با غزل معناکنم زیر باران نگاهت شعر معنایی نداشتپاسخ:سلام احمد جان دلت شاد و لبت خندان بماند برايت عمرجاويدان بماند خدارا ميدهم سوگند برعشق هرآن خواهي برايت آن بماند تنت سالم سرايت سبز باشد برايت زندگي آسان بماند.............درپناه حق داداش ایلیا
ساعت0:43---29 ارديبهشت 1391
سلام
امین ایلیا پاسخ:سلام حال، اگر خواهی صدایت می کنم جان را اگر خواهی فدایت می کنم با توام هرلحظه تنها نیستی گوش کن ، هرشب دعایت می کنم........یاحق |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |