آسمون دلدادگی | ||
|
اینجا خیلی چیزای جدید هست. چیزایی که تا حالا ندیدی. چیزایی که تا حالا تجربه نکردی.
خیلی چیزای هیجان انگیز. کلی چیزای نو.
آدمیزاد دو بخش داره. یه بخش خودشه…
چیزی که قشنگ توش خیس خورده و به گوشت و پوست
و خونش رفته، یه بخشم محیطشه.. اونی که هی عوض
می شه نو میشه… جالب می شه… می گذره …
عادی می شه… روزمره می شه و دل آدم رو می زنه.
اینجا اولی رو نداری یا شایدم داری ولی کم داریش…
ولی دومی رو بیشتر داری.
اما هرچقدرم تو محیط جدید
بچرخی دلت واسه خونه تنگ می شه..
ببین:
"برای منی که نونبخور نیستم گندم چیز بیفایدهایه.... پس گندمزار هم منو به یاد چیزی نمیاندازه. اسباب تأسفه اما تو موهات رنگ طلاست. پس وقتی اهلیام کردی محشر میشه گندم که طلایی رنگه منو به یاد تو میاندازه... و صدای باد رو هم که تو گندمزار میپیچه دوست خواهم داشت... اگر دلت میخواد منو اهلی کن! دلم که خیلی میخواد، اما وقت چندانی ندارم. باید برم دوستانی پیدا کنم و از کلی چیزها سر دربیارم. آدم فقط از چیزهایی که اهلی کنه میتونه سر در بیاره... انسانها دیگه برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارن. همهچیز رو همینجور حاضر آماده از دکانها میخرن. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کنه آدمها موندن بیدوست... تو اگر دوست میخواهی خب منو اهلی کن" عاشق داستان شازده کوچولوام... بیشتره وقتا بینهایت خوشحالم که نزاشتم کودکِ درونم بمیره.. گاهی اوقات چقدر دلم هوس شیطنت میکنه... از همون شیطونی هایی که حرف تو پشت بند اون باشه که میگی: "مگه دستم بهت نرسه"... ممنون که منو اهلی کردی.
یاحق نظرات شما عزیزان:
Salam meslh hmeysh aly nvesty tu hameysh bhtren hasty tu hmvatanh gubh man pa yandh basy.
پاسخ:خوشا آنان که درباب رفاقت رفیقی باوفا مثل تو دارند،وگرنه نارفیقان زبان باز به بازار رفاقت بی شمارند صخره
ساعت10:57---28 مرداد 1392
اینجا خیلی چیزا جدیده ولی من عاشق چیزای قدیمی ام چیزایی که منو یاد ((تو)) میندازه...
من هم گندم خوار نیستم هنوزم که هنوزه عاشق گندمزار نیستم .... من عاشق بارونم ،عاشق قطره قطره چکیدنش روی صورتمم ... خودت میدونی چرا! آخه تو منو یه روز بارونی اهلی کردی وجودت مثل بارون برکت داره لبخندت مثل بارون آدمو مسخ میکنه بازم بگم .... نه دیگه اینبار من بریدم... از هر چی انتظاره.... از هر چی دلتنگی....... از هر چه که بوی تو رو میده.... برداشت اشتباه نکنی.... نگفتم بیزارم گفتم بریدم،کم آوردم... کاش همین روزا بارون بباره... من برم زیر بارون و یه دل سیر ببینمت... فریاد بزنم و دلتنگیامو به گوش این آسمون آبی برسونم بگم که آسمون منم دل داده... من پاسخ:دود سیگار کفاف نمی کنه رفیق.. قلیان روبار کن که ناگفته هایم زیاد است....یاحق |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |