آسمون دلدادگی | ||
|
به یادتوچشماموآروم میبندم وفقط به تو فکرمیکنم،
چه شبها که منو توتا صب باهم حرف زدیم؛
خاطراتت شده مثه یه مشت سوزن تو چشمام؛بدفرم داره چشمامومیسوزونه...
دوست ندارم گریه کنم ولی اشکام داره میاد،
قطره های سوزان اشک گونه های سردمو رو داغ کرده....
امشب دلم بدجورگرفته و داره حکایته تلخی از عشق رو دوره میکنه.....
از وقتی اومدم یه لحظه تصویرت از چشمام دورنمیشه.....
دوست ندارم چشماموباز کنم تایه باردیگه تورودرآینه ی خیالم ببینم....
آره همه چیز تو خیال قشنگتره...
امشب تو دریای خیالت دارم غرق میشم
خیلی وقته تلاش کردم تاخاطراتم رو،خاطرات باتوبودن ها،
عاشقونه سرودن ها،دوست داشتن ها،
ازخجالت سربه زیر انداختنهاولب گزیدن ها؛
خنده هات،حتی گاه و بیگاه گریه کردن هامون رو،
به موج فراموشی بسپارم....ولی نشد که نشد
دیدم دل به موج خیالت سپردن خیلی قشنگتره،
دریای دلم امشب پاک طوفانی شده....
یادته هروقت دلم طوفانی میشد میگفتی:حرف بزن تا حرفاتو نزنی نمیخوابم...
کجایی امشب میخوام باهات حرف بزنم؟کاش بودی فرشته ی من
الان دوست داشتم که این حس غریبی رو که
روحم رو سرگردون کرده باتو تقسیم کنم....
اما باورکن حتی وقتی نیستی هم به هرطرف نگاه میکنم فقط تورو میبینم....
ازهرجامی گذرم فقط تورومیبینم،خواب وبیداری
"البته خودت بهترمیدونی خواب که ندارم"
حتی رویاهام تصویرتورو برام به ارمغان میارن....
ومن چاره ای ندارم جزصب-------------------------وری.......
گاهی گریه ام میگیره برای"خودم"و "تنهایی خودم"
فک کن به این که من همیشه تنها بودم وهیچ کس نفهمید حتی تو...
"تنهابودم"
باتو بودم و تنها بودم...
برام عاشقونه خوندی بازهم"تنها بودم".....
به تو دل بستم و"تنها بودم".....
بی رحمانه به عشق تو دست رد زدم به سینه ات و بازهم "تنها بودم".....
تو هیچ وقت نفهمیدی که با من چه کردی؟
اولین بار که گلِ دستام تو آشیونه ی دستات شکفت
قلبم لرزید و اشتیاقی به من نوید داد....
همیشه وقتی دستمو میبوسیدی یه داغی خاصی تو دلم حس میکردم،
اما تو هیچ وقت درک نکردی که تا چه حد میپرستیدمت!!!!
ایکاش فقط یک بار دیگه میشد که تو کنارم باشی...
ایکاش اون وقتا که تصویرخودت روتوآینه ی شفاف چشمام جستجومیکردی
میفهمیدی که چقدرخالصانه دوستت دارم!
چه خیال قشنگی...چه دریاییه دریای خیالت...
صاف وآبی...
یادته همیشه بهت میگفتم عاشقه اینم که باتو کنار دریادست تو دستت؛
باهم قدم بزنیم...
چه رویای شیرینی...
افسوس توهیچ وقت ندونستی که نغمه ی باتوبودن چقدربرای من شیرینه....
الانم یادت وتنها یادگاریت " صدای مهربونت " تنهامونسِ دیرینِ تنهایی منِ؛
ومن دل خوشم با تنهایادگاریهایت تا زنده ام...
ندیدن؛نشنیدن ونگفتن،شایدهم دیدن؛شنیدن ونگفتن،
****چه دشوارزندگی میکنیم....****
نظرات شما عزیزان:
آنجا که سحر، گونه گلگون تو در خواب
از بوسۀ خورشید، چو برگ گل ناز است آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد چشمم به تماشا و تمنای تو باز است! من نیز چو خورشید، دلم زنده به عشق است پاسخ:برایم در ردیف کسانی هستی که به قول نیما یادت روشنم می دارد..موفق باشی یاحق
کاش زمان در دستانم بودتالحظه ی باتوبودن راآنقدر طولانی میکردم تا برای بی تو بودن وقتی باقی نمی ماند
پاسخ:سلام نازنین نترس از شب مستی ، بیا و عاشق باش / فروغ دیده مجنون ، بهای صادق باش من و کبوتر عاشق به روی یک دیوار / دو پنجره ، دو ستاره فدای یک دیدار . . .یاحق
ما را کبوترانه وفا دار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است بامت بلند باد که دلتنگی ات مرا از هر چه غیر تو هست بیزار کرده است.... پاسخ:سلام تو را ای گل کماکان دوست دارم / به قدر ابر و باران دوست دارم / کجا باشی کجا باشم مهم نیست / تو را تا زنده هستم دوست دارم ...موفق باشی ماندانا
ساعت17:14---6 تير 1391
سلام وقت بخیر
تو شاهکار خلقتی تحقیر را باور نکن. بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی بکش.زیبا وزشتش پای توست تقدیر را باور نکن. تصویر اگر زیبا نبود.نقاش خوبی نیستی. از نو دوباره رسم کن تصویر را باور نکن. خالق تو را شادآفرید.آزاد آزاد آفرید. پرواز کن تا آرزو...زنجیر را باور نکن. سایه تون مستدام. پاسخ:سلام مهربونم خدا کند تبسم لبی به آه نشکند / بلور بغض سینه ای به شامگاه نشکند / کبوتری که پر زند به شوق آشیانه ای / خدا کند که بال او میان راه نشکند.یاحق
وبلاگت زیبا بود ، و عیبی نداشت ولی اگه میخای کمی لبخند روی لبت داشته باشی پاشو بیا وبلاگ من ، دوستت دارم از طرف امیر شیطونه . . .
پاسخ:سلام امیرجان ممنون ازحضورگرمت...لطف داری مرسی...وبلاگت واقعا زیبا بود...هیچ بارانی ردپای خوبان را از کوچه های خاطرات نخواهد شست . موفق باشی یاحق |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |